چهار چیز است که نمیتوان آنها را بازگرداند... سنگ ... پس از رها کردن! حرف ... پس از گفتن! موقعیت... پس از پایان یافتن! و زمان ... پس از گذشتن
دفتری که بسته شد بازش نکنید دلی که شکسته شد نازش نکنید یاران شما را به خدا به عشق بیوفائی نکنید یا این که وفا کنید تا آخر عمر یا این که از اول آشنائی نکنید
اگه من وتو دو تا برگ باشیم ،هنگام خزان من زودتر از تو می شکنم تا زمانی که می افتی در آغوش بگیرمت
خدایا! به من رفیقی بده که با من گریه کند. دوستی که با من بخندد را خودم پیدا خواهم کرد
نگه داشتن عشق مثل نگه داشتن آب تو دسته فکر می کنی تو دستته اما وقتی دستتو باز می کنی می بینی هیچی ازش نمونده جز خیسی خاطرات
بعد از مرگم تکه یخی به شکل صلیب روی سنگ قبرم بگذارید تا با اولین طلوع خورشید آب شود و به جای یار برایم گریه کند
خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد...
عصری است غریب و آسمان دلگیر است افسوس برای دل سپردن دیر است هر بار بهانه ای گرفتیم و گذشت عیب از من و توست ، عشق بی تقصیر است
در این شبهای سیاه ازغم ...سپیدی عشق تو را می جویم .. اما دریغ از این پندار خام ..که در سیاهی سپیدی می جویم
اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز
من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه های ماندگار تبدیل می کنم.
دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه
همیشه واسه گلی خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسید یادش باشه ریشش کجاست
آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند
اگر برگ درخت در پاییز نمی افتاد، جایی برای روئیدن برگ های بهاری پیدا نمی شد.
درازترین سفر با یک گام برداشتن آغاز می شود.
هی فلانی می دانی ؟ می گویند رسم زندگی چنین است...
می آیند.... می مانند.... عادت می دهند.... ومی روند.
وتو در خود می مانی و تو تنها می مانی
راستی نگفتی رسم تونیز چنین است؟.... مثل همه فلانی ها....
حالا وقتی خورشید غروب می کنه دیگه دلم نمی گیره؛آخه می دونم که طلوع دوبارش با نوره گرم قلبت همراهه و دوباره دست مهربونت رو روی سرم حس می کنم
عشق مثله یه قله کوه بلند می مونه که هر کسی که یک قلب پاک و یک دنیا صداقت داشته باشه می تونه فاتحش باشه
عشق یعنی:
چون خورشید، تابیدن بر شب های دوست...؛
و چون برف، ذوب شدن بر غم های دوست
کاش می دانستم چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست
همه واسه دوستاشون گل می فرستن من ماندم واسه گلم چی بفرستم
هرکسی تو را دوست داره 4 تا مریضی میگیره :
1- فراموشی
2 ...
3 ...
4 ...
3 تای دیگه را فرموش کردم
می خواهم از این پرتگاه رها شوم .....چه کسی مرا خوهد گرفت
کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید . او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت:می دانستم با او نسبت داری
روشن ترین خانه ء هرکسی , چشمان اوست , هنگامی که امید میهمان قلبش باشد.
شاید کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی , اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد.
تا عاقلان راهی برای خندیدن بیابند دیوانگان هزار بار خندیده اند
آنکه میخواهد روزی پریدن آموزد، نخست میباید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند
فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت
اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم به دل ما بر می گردد
اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست
آدم های حقیر،انسانهای والا را دیوانه میپندارند. چرا که این انسانها سرشت نامعقول تری داشته و به سمت چیزهای استثنائی جذب میشوند:چیزهایی که هیچ جذابیتی برای بسیاری از مردم ندارند
در این کره ی خاکی تنها جایی که از اسارت تن ازاد خواهی بود گورستان است.
اینو بدون که اگه کسی وارد زندگیت شد و گذاشتو رفت علاوه بر اینکه یه خاطره به جا می ذاره می تونه یه تجربه هم به جا بذاره پس سعی کن خاطره های خوب و تجربه های مفید رو به خاطر بسپاری.....دوست داشته باش تا دوستت داشته باشند
به خاطر دوست داشتن غرورتو بشکن ولی به خاطر غرورت قلب کسی رو نشکن
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار عشق یعنی یک ترنم از حنین نای یار عشق یعنی حس نرم اطلسی عشق یعنی با خدا در بی کسی عشق یعنی همکلام بیصدا عشق یعنی بی نهایت تا خدا
عشق نمیپرسه که تو کی هستی؟ ........فقط میگه که تو مال من هستی عشق نمیپرسه که اهل کجایی؟...........فقط میگه که تو قلب من هستی عشق نمیپرسه که تو چیکار میکنی؟.......فقط میگه باعث بشی قلبم به ضربان بیافته عشق نمیپرسه چرا دور هستی؟..........فقط میگه همیشه با من هستی عشق نمیپرسه که دوستم داری؟...........فقط میگه عاشقانه دوستت دارم
میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند، مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ی " یارت بشن.
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم
بگذارید و بگذرید ، ببینید و دل نبندید ، چشم بیندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
روزی بیاید و آن روز دور نباشدکه آدمیان بدین نگاه درهم بنگرندوآنچه فرشتگان را در پیش آدم بسجود آورد در دیده یکدیگر ببینندو باهم مهربان شوند